جشنواره ها
سینما
بازیگران
شبکه خانگی و تلوزیون
آخرین اخبار
داغ ترین اخبار
اخبار بازیگران
اخبار فیلم ها
مشارکتکنندگان
ایجاد
راهنمای مشارکت در فیلسین
ویدیو ها
تصاویر
ایستاده در میانه
«بهوقت شام» پرسشی را مطرح میکند که گویا خود حاتمیکیا هم پاسخش را ندارد و ازآنجاییکه نمیتواند فیلمش را اینگونه رها کند، به همان ترفند همیشگیاش روی میآورد؛ قهرمان سازی.
هم رئالیستی و هم ذهنی
«روغن مار» یادآور تجربهگرایی ریچارد لینکلیتر و بخصوص فیلم نوار/ Tape است.
اعتماد به نفس؛ داشتن یا نداشتن
کاراکتر صبا در «سربهمهر» نمونهای کمیاب از ارجاع به واقعیت جامعه ایرانی است؛ قهرمان زنی که انگار واقعا از پای اینترنت و وبلاگ به دل یک فیلم داستانی و قصهگو پرتاب شده و لیلا حاتمی در این نقش با معصومیتی که ناخودآگاه به نظر میرسد، جلوه بیرونی شخصیت نوشته شده را شکل میدهد.
پوستهای که هست...
با این حساب، شاید بتوان «بادیگارد» را نقطه پایان تردیدهای مکرر حاتمیکیا و قهرمانهایش دانست و پرونده مواجهه عقل و دل را که در فیلم «از کرخه تا راین» به ملایمت مطرح شده بود و در «آژانس شیشهای» و «به رنگ ارغوان» به تندی، حالا با تکیه بر قطعیت و خشونت تاثیرگذار انتهای فیلم، بسته شده دانست و نقطه پایانی تلقی کرد بر تمامی استدلالهای عقلی و منطقی فیلمساز و آدمهای فیلمهایش.
افسوس
در حال حاضر «بادیگارد» مجموعهای از شعار و متلک روزنامهای به این و آن، و کمی هم سینما است. افسوس...